تو را من چشم در راهم

ساخت وبلاگ

یکی از پرستار های بخشمون بهم پیشنهاد داد که یکم حرف بزنیم تا بیاد خواستگاری و این حرفا....انقدر من و این آدم باهم متفاوت هستیم که به اصطلاح خدا هامونم یکی نیس خیلی محترمانه بهش گفتم که احترام قائلم براش ولی علاقه ای ندارم بهش و یه مدت هی پیام و تماس و ... اخرین پیامی که  زد این بود که ایکاش میتونستی خاطرت رو هم از ذهنم پاک کنی که من اینهمه اذیت نشم....قلبا ناراحت شدم هر وقت همچین موقعیتی پیش میاد من بجای تک تک حال بدی های طرف مقابل از دست خودم ناراحت میشم

الآن استوریشو دیدم یادش افتادم : ترا من چشم در راهم...

Nausea...
ما را در سایت Nausea دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1daneshjupezeshki بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:49