استاد انتخاب های غلط

ساخت وبلاگ

ساعت 2:30 صبح....من و مرور اتفاقایی که برمن گذشت....سعی میکنم عبور کنم ازشون ولی خیلی آپات (بی احساس) فقط دارم روز ها و ساعت هارو میگذرونم

تو این دوهفته ای که گذشت دو بار سر قرار رفتم ...اولی آدمی بود که شخصیتش خیلی با من فرق داشت علایقش تقریبا نقطه مقابل من بود از اونجایی که یه سالم ازم کوچیکتر بود دلیل کافی برای رد کردنش داشتم

اما دومی

از رزیدنتای خودمون بود انقدر برای دوست داشتنی بود انقدر گرم بود که احساس کردم میتونم دوباره کسی رو دوست داشته باشم وقتی کامل مطمعن شد که اکیم باهاش برگشت گفت که دنبال هیچ رابطه ای نیست! من محو بودم....بهش اعتماد کردم....فکر کردم دوسم داره باید حدس میزدم ادم درستی نیست خودم خودمو گول زدم...چون فکر کردم بعد مدت ها که از کسی خوشم نیومده میتونم این آدم رو دوست داشته باشم برا همین عوضی بودنش رو ندیدم...نخواستم که ببینم که همه چی با یه مکالمه چند کلمه ای تمام شد!

من متلاشی شدم....تیکه تیکه شدم....از اینکه چرا بهش اعتماد کردم...خیلی زود خودمو گول زدم که رفتارش بخاطر علاقه است که کلا بخاطر هوس بود....اذیت شدم

همون شب که داشتم به زور تیکه های متلاشی شده خودمو جمع میکردم مثل دیوونه ها تو اتاق تاریک داشتم به در و دیوار نگاه میکردم...پا شدم زنگ زدم به "ح" بعد ۳ سال! که جواب پیامشو به زور میدادم و بی محلی میکردم بهش...بهش گفتم حالم بده نیاز دارم با یکی حرف بزنم...پای حرفام نشست....تا خود صبح که افتاب زد و همه جا روشن شد انقدر حرف زد تا از یادم ببره همه چیو....و قول داد که پیگیرم نشه دوباره مثل قبل تو همون بی خبری...هرکی دوباره بره پی زندگیش...فقط گفت بهش میگن شهریار قراره بشه تو این عشق ...رسیدنش بهم یه معجزه میخواد...یه معجزه قشنگ...

از داستان زندگی من با این آدم یه درام میشه ساخت 

دارم جمع میکنم تیکه تیکه هامو....زده شدم از هر غریبه ای که بخواد بهم نزدیک بشه از هر مردی که بخواد دستشو به سمت دراز کنه....اعتمادم که شکست دیگه سخت یکی بتونه جمعش کنه

حداقل کاری که از دستم بر میاد این ادم به روحم لطمه زد اجازه ندم بیشتر لطمه بخورم ازش....خودمو جمع میکنم...دوباره میخونم...مجبورم که بخونم نیاز دارم به یه هدف....مهاجرت کاملا رفت تو هاله ای از ابهام

Nausea...
ما را در سایت Nausea دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1daneshjupezeshki بازدید : 69 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:49